هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه
أجملوا في طلب الدنيا فإن كلا ميسر لما خلق له . در طلب دنيا معتدل باشيد و حرص نزنيد ، زيرا به هر كس هر چه قسمت اوست مي رسد .
هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه
  نگارش شده در تاریخ:پنج شنبه 3 دی 1391برچسب:, 11:39  

شمشیر نزدیک بود بر شانه او فرود آید که ناگهان اسب او به عقب رفت وشمشیر امام علیه السلام بر پشت اسب او فرود آمد. در این هنگام حضرت على علیه السلام خطاب به آنان فریاد زد: من عازم مدینه هستم وهدفى جز این ندارم که به حضور رسول خدا برسم; هرکس مى‏خواهد که او را قطعه قطعه کنم وخون او را بریزم در پى من بیاید ویا به من نزدیک شود. این را گفت وسپس به ایمن وابو واقد امر کرد که برخیزند وپاى شتران را باز کنند وراه خود پیش گیرند. دشمنان احساس کردند که حضرت على علیه السلام آماده است تا پاى جان با آنان بجنگد وبه چشم خود دیدند که نزدیک بود یکى از ایشان جان خود را از دست‏بدهد، لذا از تصمیم خود بازگشتند و راه مکه را در پیش گرفتند. امام علیه السلام نیز حرکت‏به سوى مدینه را ادامه داد. در نزدیکى کوه ضجنان یک شبانه روز به استراحت پرداخت تا افراد دیگرى که تصمیم به مهاجرت داشتند به آنان بپیوندند. از جمله افرادى که به حضرت على علیه السلام و همراهان او پیوست ام ایمن بود زن پاکدامنى که تا پایان عمر هرگز از خاندان رسول خدا جدا نشد. تاریخ مى‏نویسد که حضرت على علیه السلام تمام این مسافت را پیاده طى کرد ودر تمام منازل یاد خدا از لبان مبارکش نرفت ودر همه راه نماز را با همسفران خود بجا مى‏آورد. برخى از مفسران بر آنند که آیه زیر در باره این افراد نازل شده است: (3) الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و على جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا . (آل عمران:191) کسانى که خدا را، (در تمام حالات) ایستاده و نشسته و یا خوابیده بر پهلوى خود، یاد مى‏کنند و در آفرینش آسمانها و زمین فکر مى‏کنند و مى‏گویند خدایا تو این نظام بزرگ خلقت را بى جهت و بدون هدف خلق نکرده‏اى. پس از ورود حضرت على علیه السلام و همراهان او به مدینه، رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به دیدارشان شتافت. هنگامى که نگاه پیامبر به حضرت على افتاد مشاهده کرد که پاهایش ورم کرده است و قطرات خون از آن مى‏چکد.پس، حضرت على علیه السلام را در آغوش گرفت و اشک در دیدگان پر مهر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم حلقه زد. (4)
پى‏نوشتها:
1-متن اشعار امام -علیه السلام چنین است:
ان ابن آمنه النبی محمدا ارخ الزمام و لا تخف عن عائق انی بربی واثق و باحمد رجل صدوق قال عن جبریل فالله یردیهم عن التنکیل و سبیله متلاحق بسبیلی
2- امالى شیخ طوسى، ص‏299 ; بحار، ج‏19، ص 65. ومتن رجز این است:
لیس الا الله فارفع ظنکا یکفیک رب الناس ما اهمکا
3- امالى شیخ طوسى، ص 301تا303.
4- اعلام الورى، ص 192; تاریخ کامل، ج‏2، ص 75.

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : پایگاه حضرت محمد رسول الله (ص)


نظرات شما عزیزان:

قادری
ساعت8:46---9 دی 1391
سلام خسته نباشید.

وبلاگ مفیدی دارید.تشکر می کنم که ازوبلاگمون بازدید کردید. درمورد مهدویت هم بنویسید.

باتشکر
پاسخ:slm.ba tashakkor az shoma in weblog mozush sabete


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


<-TagName->
      نويسنده: zeinab       |    لینک ثابت |    ادامه مطلب|

کلیه حقوق این وبلاگ برای نویسنده محفوظ می باشد. باشد.